سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه جامه دانش بپوشد، عیبش از مردم نهان ماند [امام علی علیه السلام]

ذاکر عاشورایی

 
 
بوی حسین ع می آید(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

تنها نه همچو شمع به پایت گریستم
هر جا که دست داد برایت گریستم

در کربلای عشق تو دوشینه یک فرات
ای جان تشنه‌ام به فدایت گریستم

هر جا که داد تشنه‌لبی پیش یار جان
بر کشتگان کرببلایت گریستم


در شام هجر از دل تنگ خرابه‌ام
هی ناله کردم و به عزایت گریستم

هر جا که مرغ نوحه‌سرا نوحه کرد سر
پرپر زدم من و به هوایت گریستم

هر کس به سینه می‌زد و می‌گفت یاحسین
همراه او به زیر لوایت گریستم


برخیز و باز بر سر نی آیه ای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو


اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده در منای تو


رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبه ی حقیقی دل کربلای تو


اجر هزار عمره و حج در طواف تست
ای مروه و صفا به فدای صفای

ی تو


 
بوی ارباب(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

 اینجا قدم قدم ، همه پیچیده بوی تو
بوی نگاه زینب و بوی گلوی تو
شنهای شعله ور شده را لمس می کنند
انگشت های القمه در جستجوی تو
اسلام را قدم زده ای سوی کفرشان
کفار قبل از این که بیایند سوی تو !
تو ماندی از زمین و نماندی از آسمان
خون از گلوت رفت و نرفت آبروی تو
من دارم آب می شوم از شرم ؛ آن زمان ـ
حتی نبوده آب برای وضوی تو
جز آسمان برای تو جایی نمانده بود
آنجا که کفر می وزد از چارسوی تو .


 
السلام علیک یا ثارالله ع(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

       

 
نکته های عاشورایی(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

متاسفانه واقعه کربلا آنگونه که شایسته و بایسته است، در هنر و اندیشه  و ادبیات

داستانی ما جایگاه حقیقی خود را پیدا نکرده و جز بخش بسیار اندکی از شعار و چند

نقاشی و تابلوی ارزشمند، این رویداد عظیم، فقط در فرهنگ عامیانه و بستر اجتماعی

جریان یافته و به دلیل همین بضاعت اندک پژوهشی و ادبی پیوسته دچار تحریف و

آسیب شده است. 

قمه زدن، سینه زدن با بدن برهنه در جایی که احتمال گناه می رود، زنجیر زدن به

شکلی که به بدن صدمه قابل اعتنا برسد و رفتارهایی از این دست، شایسته ملت مقاوم

و مومن و اندیشمند ایران اسلامی نیست. پایین آوردن مراسم عزاداری سالار شهیدان

در این سطح، کاری است که هرگز به عقل دشمنان دین و خصمان همیشگی سالار

مردان عاشورا هم خطور نمی کند و ما به نام عزاداری و به هزینه خود کاری را می کنیم

که دشمنان دین و عزت ما یا ده‌ها برابر هزینه هم از پس آن بر نمی آیند.

نکته مهم دیگر نصب شمایل‌های توهین آمیزی است که در محرم سال گذشته در گوشه

 و کنار شهر دیده می‌شد و وجود مبارک حضرت عباس و سیدالشهدا (ع) را در قالب

تمثال‌هایی که بیشتر توصیف کننده پهلوان پنبه‌های سینمای هالیوود است به رخ می

کشید. بدن برهنه آن دو بزرگوار با عضلات پیچیده به سبک قهرمانان پرورش اندام، نه تنها

شور و حماسه را در ذهن مخاطب پدید نمی آورد که این رویداد و سردمداران بزرگوار آن

را تا حد قهرمان فلان فیلم اکشن تنزل می داد.

 

 

قمه زدن، سینه زدن با بدن برهنه در جایی که احتمال گناه می رود، زنجیر زدن به شکلی

 
بوی بهشت می وزد از کربلای تو(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

بوی بهشت می وزد از کربلای تو
ای کشته باد جان دو عالم فدای تو
برخیز و باز بر سر نی آیه ای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده در منای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبه ی حقیقی دل کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف تست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجده گاه اهل یقین خاک پای تو
با گفتن رضاً بقضائک به قتلگاه
شد متحد رضای خدا با رضای تو
تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جل جلاله جزای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته ی خدا به خدا، خونبهای تو

ما را هم ای حسین گدایی حساب کن
آخر کجا رود به جز این در گدای تو  تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجده گاه اهل یقین خاک پای تو
با گفتن رضاً بقضائک به قتلگاه
شد متحد رضای خدا با رضای تو
تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جل جلاله جزای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته ی خدا به خدا، خونبهای تو

ما را هم ای حسین گدایی حساب کن
آخر کجا رود به جز این در گدای تو


 
از تولد تا شهادت ارباب(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

امام حسین در روز ترویه یعنى هشتم ذى ‏حجه سال 60 قمرى از مکه معظمه به سوى عراق مهاجرت فرمود و پس از چند روز، لشکریان عبیدالله بن زیاد به فرماندهى حر بن یزید ریاحى با آن حضرت مواجه شده و مانع حرکت آن حضرت به سوى کوفه شدند. گرچه حر بن یزید، مأموریت داشت با امام حسین برخورد شدید نماید، ولیکن رفتار وى با آن حضرت بر رفق و مدارا بود. به همین جهت‏ حر و لشکریانش در نماز جماعت امام حسین(ع) شرکت مى ‏کردند و به خطبه ‏هاى دلنشین وى گوش جان مى‏ سپردند و این دو سپاه، چند روز بدون هیچ‏گونه مشکلى در کنار هم بودند.

اما عبیدالله بن زیاد که عطش فراوان براى جنگ با اباعبدالله الحسین داشت، نامه ‏اى به حر بن یزید نوشت و وى را مأمور سخت‏گیرى بر امام حسین (ع) نمود. حر بن یزید نیز طبق فرمان، راه را بر امام حسین و یارانش مسدود نمود و آنان را به سوى منطقه خشک و بى حاصل به نام کربلا هدایت کرد و در آنجا آنان را در محاصره خویش قرار داد.

روز پنج شنبه دوم ماه محرم  سال 61 هجرى امام حسین علیه السلام در یکى از نواحى نینوا به نام کربلا فرود آمد. قافله امام حسین چون به سرزمین کربلا رسیدند، آن حضرت پرسید:

این زمین چه نام دارد؟ عرض کردند: کربلا.

آن حضرت تا نام کربلا را شنید، فرمود: اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء.

فرمود: این، موضع کرب و بلا و محل محنت و عنا است، فرود آیید که اینجا منزل و محل خیمه‏ هاى ما است و این زمین، جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد. جدم رسول خدا مرا به این امور خبر داد.

 

روز بعد عمر بن سعد بن ابى وقاص زهرى با چهار هزار نفر از کوفه رسید و در مقابل امام جاى گرفت. عمر بن سعد از قریش و از طایفه بنى زهره بن کلاب و خویش نزدیک حضرت آمنه مادر بزرگوار رسول خدا (ص) بود. پدرش سعد بن ابى وقاص از پنج نفرى است که در آغاز بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله بوسیله آشنایى با ابى ابکر به دین اسلام در آمدند و نام او در تاریخ اسلام و فتوحات اسلامى پر آوازه است.
عمر بن سعد کسى نزد امام علیه السلام فرستاد که چرا به عراق آمده اید؟ امام در جواب فرمود: عراقیان خود مرا با نوشتن نامه خوانده اند اکنون اگر از آمدن من کراهت دارید به همان حجاز باز مى گردم. ابن سعد نامه اى به ابن زیاد نوشت و آنچه را امام فرموده بود گزارش داد. ابن زیاد گفت: اکنون که چنگال هاى ما به سوى او بند شده است، امید نجات و بازگشتن به حجاز دارد؟ دیگر گذشت و راهى براى وى باقى نمانده است.
آنگاه به ابن سعد نوشت نامه ات راخواندم آنچه نوشته بودى فهمیدم از حسین بن على علیه السلام بخواه که خود و همه همراهانش با یزید بیعت کنند و آنگاه که بیعت به انجام رسید، ما هرچه خواستیم نظر خواهیم داد. سپس نامه دیگرى از ابن زیاد رسید که آب را به روى حسین و یاران وى ببند تا قطره اى از آن را ننوشند، و عمر بى درنگ عمرو بن حجاج را به فرماندهى چهار هزار سوار فرستاد که میان اباعبدالله و آب فرات حایل شدند و راه آب را بر امام و اصحابش بستند و این پیش آمد و سه روز پیش از شهادت امام روى داد.

امام علیه السلام از ابن سعد خواست که با وى ملاقات کند و شبانه در میان دو سپاه ملاقات کردند و مدتى با هم سخن گفتند. چون عمر بن سعد به اردوگاه خود بازگشت و نامه به ابن زیاد نوشت که خدا آتش جنگ را خاموش کرد و با هم توافق کردیم و امر امت به خیر و صلاح برگزار شد، اکنون حسین بن على آماده است که به حجاز برود و به یکى از مرزهاى اسلامى روانه شود و آنگاه جمله اى را به عنوان دروغ مصلحت آمیز براى رام کردن ابن زیاد نوشت. با رسیدن این نامه ابن زیاد نرم شد و تحت تاثیر پیشنهادهاى ابن سعد قرار گرفت. اما شمر بن ذى الجوشن (لعنت الله علیه) که حاضر بود گفت: اشتباه مى کنى، این فرصت را غنیمت شمار و دست از حسین بن على که اکنون بر وى دست یافته اى بر مدار که دیگر چنین فرصتى به دست نخواهى آورد. ابن زیاد گفت: راست مى گویى، پس خودت رهسپار کربلا باش و این نامه را به ابن سعد برسان که حسین و یارانش بدون شرط و تسلیم شوند. آنگاه ایشان را به کوفه فرستاده و گرنه با ایشان بجنگد و اگر هم ابن سعد زیر بار نرفت و حاضر نشد با حسین بن على بجنگد، تو خود فرمانده سپاه باش و گردن او را بزن و سرش را براى من بفرست.
آنگاه به ابن سعد نوشت: من تو را نفرستادم که با حسین بن على مدارا کنى و نزد من از وى شفاعت کنى، و راه سلامت و زندگى او را هموار سازى. اکنون ببین اگر خود و یارانش تسلیم شدند آنها را نزد من بفرست، و اگر امتناع کردند بر آنها حمله کن تا آنان را بکشى و بدن ها را مثله کنى، اما عهد کرده ام که او را بکشم و لگد کوب اسب ها کنم. اکنون اگر به آنچه دستور دادم عمل کردی، تو را پاداش مى دهم و اگر به این کارها تن ندادى از کار ما و سپاه ما برکنار باش و لشکریان را به شمر بن ذى الجوشن واگذار که به ما وى دستور داده ایم.

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد (ص) و آل محمد.



 
قربون بین الحرمینت(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

هرکسی با تو باشه دنیا براش بی ارزشه

 

هرچی هم ناز بکنی میاد و نازت میکشه

 

بچشمم قدم تو

 

بنازم کرم تو

 

چه زیباست حرم تو

 

آرزومه دیدن اون گنبد طلائیه

 

آقا بین الحرمین چه جای با صفائیه

 

تا کبوتر دلم حرم رو از دور میبیه

 

پر میگیره و میاد تو کف العباس میشینه

 

دیدن عکس چشات هر روز وشب کار منه

 

بعد مرگ من آقا پیرهن سیاهت کفنه

 

من که حرفی ندارم به پای چشمات بمیرم

 

تنها آرزوم اینه که تو حرم شور بگیرم

 



 
دالنود مداحی(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

Download

Play

خلج

علی ، خسته و تنها

Download

Play

مختاری

کشتند مرتضی را

Download

Play

هلالی

مظلوم ترین امیر عالم

Download

Play

هلالی

روز پر بلا

Download

Play

 خلج

شب گره گشایی

Download

Play

 خلج

کنار بستر پدر

Download

Play

سیب سرخی

علی مظلوم عالم

Download

Play

 مختاری

عشق مولا

Download

Play

طاهری

مراسم قرآن سرگرفتن

Download

Play

طاهری

مراسم قرآن سر گرفتن 80

Download

Play

علیرضا هلالی

مراسم شب احیاء 19 (1)

Download

Play

علیرضا هلالی

مراسم شب احیاء 19 (2)

Download

Play

علیرضا هلالی

مراسم شب احیاء 19

Download

Play

حاج منصور ارضی

مراسم شب احیاء (19) 1 مسجد ارک

Download

Play

حاج منصور ارضی

مراسم شب احیاء (19) 2 مسجد ارک

Download

Play

حاج منصور ارضی

مراسم شب احیاء (19) 3 مسجد ارک

Download

Play

حاج منصور ارضی

مراسم شب احیاء (19) 4 مسجد ارک

Download

Play

حاج منصور ارضی

مراسم شب احیاء (19) 5 مسجد ارک



 
توبه(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )

توبه، بازگشت و پشیمانی و خودداری از گناه و دوری از کارهای بد و ناپسندی است که برای آدمی پیش می‌آید. توبه یکی از ویژگی‌های اخلاق ایمانی است که به وسیله آن انسان به نردبان رشد و ترقی گام می‌گذارد، پالایشگاهی است که همه مواد زائد و مضر را از نفس انسان جدا و تصفیه می‌نماید، تا پاک و بی‌آلایش به پیشگاه پرودگارش پرواز کند. از پی هر درد دارویی بنهاده/ درد گنه را ز توبه باید درمان.

بزرگانی همچون امام غزالی رحمة‌الله‌علیه شرایط توبه را اینگونه بیان می‌فرمایند:
1ـ احساس پشیمانی از نوع کردار و رفتار در گذشته،
2ـ پرهیز و ترک گناه و نافرمانی همزمان با پشیمانی،
3ـ عزم و اراده قاطع بر عدم بازگشت به گناهان.
برای بیان ارزش و خوبی توبه خداوند خطاب به خاتم پیغمبرانش می‌فرماید: «و َ مَا کَانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ فِیْهِمْ وَ مَا کَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ تا تو در میان آنان هستی خداوند ایشان را عذاب نمی‌کند و همچنین خداوند ایشان را عذاب نمی‌دهد در حالی که (برخی از) آنان طلب آمرزش و بخشش می‌نمایند.(انفال:33)
دو چیز وسیله امنیت از عذاب خدا است:
1ـ وجود پیغمبر در میان مسلمین (اختصاص به مسلمانان صدر اسلام دارد)،
2ـ استغفار به درگاه رب‌العالمین (مربوط به همه مؤمنان در تمام قرون و اعصار است).
بعضی از اصحاب پیغمبر صلی‌الله علیه وسلم بعد از وفات ایشان می‌‌گفتند: ما دو پناهگاه داشتیم که یکی از آنان وجود پیغمبر صلی‌الله علیه وسلم بود که رفت، ولی دومی که استغفار و طلب مغفرت است با ما مانده است، اگر آن هم از بین برود آن وقت بکلی به هلاکت می‌رسیم.



 
انتظار(چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 7:48 عصر )
دیونه مهدی شدم دلبر دیگر ندارم




یه دل دارم عشقی به جز دیدن دلبر ندارم




در دل من هستی و من غیر تو دلبر ندارم




یک نفس ای دلبر من من زتو دل بر ندارم




گل بهشت رنگ وصفای گل ما را نداره




خال سیاه خوشگلش دل ز دو عالم می بره




عاشق دلبر شده ام درسم و از بر شده ام




دل چو به دلبر داده ام دلبر دلبر شده ام




زلف سیات روز من و تیره تر از شب می کنه




دل روز وشب در غم تو ناله ی یارب می کنه




کی باشه در کنار من باشی و من کنار تو




قرار من باشی و من عاشق بی قرار تو




کاسه تویی کوزه تویی خم تو و خمخانه تویی


   1   2      >
 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 5  بازدید

بازدیدهای دیروز:3  بازدید

مجموع بازدیدها: 36112  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «