متاسفانه واقعه کربلا آنگونه که شایسته و بایسته است، در هنر و اندیشه و ادبیات
داستانی ما جایگاه حقیقی خود را پیدا نکرده و جز بخش بسیار اندکی از شعار و چند
نقاشی و تابلوی ارزشمند، این رویداد عظیم، فقط در فرهنگ عامیانه و بستر اجتماعی
جریان یافته و به دلیل همین بضاعت اندک پژوهشی و ادبی پیوسته دچار تحریف و
آسیب شده است.
قمه زدن، سینه زدن با بدن برهنه در جایی که احتمال گناه می رود، زنجیر زدن به
شکلی که به بدن صدمه قابل اعتنا برسد و رفتارهایی از این دست، شایسته ملت مقاوم
و مومن و اندیشمند ایران اسلامی نیست. پایین آوردن مراسم عزاداری سالار شهیدان
در این سطح، کاری است که هرگز به عقل دشمنان دین و خصمان همیشگی سالار
مردان عاشورا هم خطور نمی کند و ما به نام عزاداری و به هزینه خود کاری را می کنیم
که دشمنان دین و عزت ما یا دهها برابر هزینه هم از پس آن بر نمی آیند.
نکته مهم دیگر نصب شمایلهای توهین آمیزی است که در محرم سال گذشته در گوشه
و کنار شهر دیده میشد و وجود مبارک حضرت عباس و سیدالشهدا (ع) را در قالب
تمثالهایی که بیشتر توصیف کننده پهلوان پنبههای سینمای هالیوود است به رخ می
کشید. بدن برهنه آن دو بزرگوار با عضلات پیچیده به سبک قهرمانان پرورش اندام، نه تنها
شور و حماسه را در ذهن مخاطب پدید نمی آورد که این رویداد و سردمداران بزرگوار آن
را تا حد قهرمان فلان فیلم اکشن تنزل می داد.